مدح و مرثیۀ حضرت امُّ البنین سلام الله علیها
روزی که پا به عـرش معـلا گذاشتی! بر هرچه داشت نقش تو را، پا گذاشتی در هـیـئت کـنــیـزی اولاد فــاطــمــه: ایـنـگـونـه پا به خـانـه مـولا گـذاشـتی میریخت از نگـاه تو احساس مادری مرهـم به زخـم زینب کبـری گـذاشتی مولا صدا بزن، نه بـرادر! حـسین را این جـمـله را تو بر لـب سـقا گـذاشتی در کـربـلا بـرای دل سنـگ کـوفـیـان چـار آیـنـه بـه رسـم تـمـاشـا گـذاشـتی با تو بـقـیـع داغ دلـش تـازه شد که تو پـا جـای پـای غـربت زهـرا گـذاشـتی پیش از تو نوحه، شور حماسی نمیگرفت رسم خوشی ست آنچه که بر جا گذاشتی از خوان نوحهخوانی تو آب میخورد چشمان خـیس ما که بر آن پا گذاشتی |